- лицедействовать (I) (нсв)
- فعل............................................................1. act(n.) کنش، فعل، کردار، عمل، کار، حقیقت، امر مسلم، فرمان قانون، تصویب نامه، اعلامیه، (حق.) سند، پیمان، رساله، سرگذشت، پردهء نمایش (مثل پردهء اول)(vt. & vi.) کنش کردن، کار کردن، عمل کردن، جان دادن، روح دادن، برانگیختن، رفتار کردن، اثر کردن، بازی کردن، نمایش دادن............................................................2. dissemble(vt.) تلبیس کردن، تدلیس کردن، پنهان کردن، وانمود کردن، بهانه کردن، نادیده گرفتن
Русско-персидский словарь. 2009.